خاک سرخ

خلقکم من تراب - شما را از خاکی بی جان آفریدیم

خاک سرخ

خلقکم من تراب - شما را از خاکی بی جان آفریدیم

شخصیت ممتاز و استثنایی امام خمینی



رهبر معظم انقلاب : امام دارای قدرت بهری الهی و پیامبرگونه بود.
در دوران تبعید امام ابعاد تازه یی از شخصیت این مرد کم نظیر و حقیقتا استثنایی در زمان ما بروز کرد چیزهایی که انسان در زندگی شخصیتهای بزرگ بعضی از آنها را بندرت مشاهده می کند.
اولا او در موضع یک طراح فکری ـ و به قول معروف مذاکرات سیاسی یک تئوریسین ـ قرار می گیرد که طرح یک حکومت را طرح یک نظام را طرح یک بنا و دستگاه جدید را می ریزد آن هم طرحی که هیچ گونه سابقه ی موجود و محسوسی در مقابل چشم ندارد. بنای اسلامی با توجه به نیازهای دنیای جدید و مسائلی که در دنیا مطرح است ترکیب این مسائل میشود طراحی یک نظام .
ثانیا این مرد با این که در ایران نبود اما از راه دور مدت چهارده سال قضایای مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی در ایران را به معنای واقعی کلمه رهبری کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر ـ یعنی از سالهای 49 50 تا 54 و 55 ـ شدت اختناق و فشار زیاد بود . گروه ها گروهکها احزاب سیاسی گوناگون مخفی مبارز سیاسی غیر سیاسی به وجود می آمدند و همه در زیر فشارهای رژیم مضمحل می شدند و از بین می رفتند و یا بی خاصیت می شدند. با این که بعضی از آنها پشتیبانیهای سیاسی بین المللی هم داشتند به بلوک شرق و غرب ـ بخصوص به شرق ـ متصل بودند و از آن جا هدایت و کمک می شدند اما نهضت امام متکی به تشکیلات حزبی نبود. امام هیچ تشکیلات حزبی در داخل کشور نداشت عده یی شاگرد و دوستان و آشنایان به فکر او و متن مردم بودند. امام هم وقتی در اعلامیه ها پیام می داد مخاطب او آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند مخاطب او متن مردم بودند او با متن مردم و توده ی مردم حرف می زد و آنها را هدایت می کرد و توانست در طول چهارده پانزده سال از راه دور این مایه ی فکر اسلامی و نهضت اسلامی را اولا در ذهنها عمیق کند ثانیا در سطح جامعه توسعه بدهد دلهای جوانان و ذهنها و ایمانها را به آن متوجه بکند تا زمینه برای آن انقلاب عظیم آماده بشود. خیلیها در داخل کشور کارهای بزرگ و مخلصانه و فداکارانه یی انجام می دادند اما اگر مرکزیت امام نبود هیچ کدام از این کارها نبود همه ی این تلاشها شکست می خورد و همه ی این انسانها از نفس می افتادند. آن کسی که از نفس نمی افتاد او بود و دیگران هم به نیروی او قوت و نیرو می گرفتند.
بعد هم هدایت حقیقی یک حرکت انقلابی و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد که افکار غیر اسلامی و ضد اسلامی به انزوا کشیده شدند و به حاشیه رانده شدند روز به روز فکر اسلامی و این تفکر منطقی و مستحکم و قوی غلبه ی خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد . در همه قضایای مهم حضور امام محسوس بود . در سال 1347 امام در نجف ـ مرکز فقاهت ـ فکر « ولایت فقیه » را با اتکا به مایه های محکم فقهی از آب درآورد.
البته « ولایت فقیه جزو مسلمات فقه شیعه است این که حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام « ولایت فقیه » را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند ناشی از بی اطلاعی است . کسی که با کلمات فقها آشناست می داند که مساله ی « ولایت فقیه » جزو چیزهای روشن و واضح در فقه شیعه است . کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاستهای امروز و مکتبهای امروز دارند مدون کند و آن را ریشه دار و مستحکم و مستدل و با کیفیت سازد به شکلی در بیاورد که برای هر انسان صاحب نظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست قابل فهم و قابل قبول باشد.
عزیزان من ! در ایران در آن دوران چهارده سال ـ بخصوص در این سالهای آخرـ مبارزان اسلامی احساس تنهایی نمی کردند همیشه احساس می کردند که امام با آنها مرتبط و متصل است . در ماجرای درگذشت فرزندش یک بعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشکار شد. خیلیها بزرگند عالمند شجاعند اما آن کسانی که این عظمتها در درون عواطف و در زوایا و اعمال دل آنها امتداد داشته باشد خیلی زیاد نیستند. مرد مسنی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان وقتی که فرزند فاضل و برجسته اش از دنیا رفت ـ که در واقع پسر او هم یک پسر برجسته و یک فاضل و یک عالم ممتاز و یک امید آینده بودـ جمله یی که از او نقل شد و شنیده شد این بود که « مرگ مصطفی از الطاف خفیه ی الهی است » . او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقی کرد این طور فهمید که خدا به او لطف کرده است آن هم لطفی پنهانی !
ببینید چقدر عظمت می خواهد در یک انسان ! این مصیبتها و این سختیها و این شدتهایی که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری آنها را تحمل کرد ریشه اش در همین عظمت روحی است که در مقابل مرگ عزیزی این چنین چنین برخوردی پیدا می کند.
بعد هم قضیه ی تبعید ایشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به کویت و سپس به فرانسه بود که فرمود اگر به من اجازه ی اقامت در کشوری ندهند فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همه ی دنیا خواهم رساند. آن عظمت آن شجاعت آن شرح صدر آن استقامت کم نظیر آن قدرت رهبری الهی و پیامبر گونه باز خودش را در این جا نشان داد این هم بعد جدیدی از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود بعد هم که در جریان آمدن ایشان به ایران و مواجهه ی با آن قضایا و تشکیل نظام جمهوری اسلامی بود.
(منبع : « او که بود » حضرت امام خمینی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی قدر ولایت )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد